جنگ در آینه خاطرات-۲|کنجکاوی افسران بعثی درباره روحیات شخصی امام(ره)
تاریخ انتشار: ۱۸ مهر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۳۴۰۸۸۵
افسر بعثی میگفت: میخواهم آنچه را که از ویژگیهای اخلاقی خمینی میدانی برایم بگویی" و مرتب قسم میخورد که "من قصد درست کردن پرونده برای شما ندارم. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، حجت الاسلام ابوترابی را هرکسی به عنوان یک عنصر تأثیرگذار در زمان اسارت رزمندگان ایرانی میشناسد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سید علی اکبر ابوترابی (زاده 1318 قزوین - درگذشته 12 خرداد 1379) نماینده تهران در مجلس چهارم و پنجم و از اعضای مؤسس جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی بود که به سبب تحمل اسارت به «سیدالاسرا» و «سید آزادگان» مشهور بود. او روایتهای منحصر به فردی از اردوگاههای اسرا در عراق و رفتار ژنرالهای بعثی در مورد رزمندگان ایرانی داشت که یکی از آنها به روایت مجموعه خاطرات «عارف شیدا» در ادامه میآید:
به خاطر دارم که یک روز در اردوگاه تکریت مرا صدا کردند و چشمم را بستند و از اردوگاه بیرون بردند. فکر کردم میخواهند مرا به بغداد ببرند. چشمهایم را بستند و تا حدود 300 متری بیرون اردوگاه بردند. آنجا صدای افسر بعثی، "ستوان عبدالرحیم" را شنیدم که گفت: "چه کسی به شما گفته چشم ابوترابی را ببندید؟" آنها چشمم را باز کردند. عبدالرحیم مرا محترمانه داخل ساختمان برد. هیچ فرد دیگری آنجا نبود. نشستیم و عبدالرحیم گفت: «در این ساختمان، جز من و تو و خدا، کس دیگری نیست. من تو را میشناسم که وابستگیات به خمینی و جمهوری اسلامی زیاد است. ما این را میدانیم و مسئله تازهای نیست. من میخواهم آنچه که شما از ویژگیهای اخلاقی او میدانی برایم بگویی" و مرتب قسم میخورد که "من قصد درست کردن پرونده برای شما ندارم.»
بسم الله را گفتم و آرام آرام صحبت را آغاز کردم. در مورد حضرت امام(ره) مطالبی را بیان کردم. در بین صحبتهایم، چند مرتبه به او گفتم: «فکر نکن من گزافهگویی میکنم.»؛ ولی او گفت: «من مطمئنم که شما کمتر از آنچه که هست میگویی و عظمت رهبر شما بیش از اینهاست.» از آن پس، هر چه از شجاعت، صلاحیت و روحیه سازشناپذیری با دشمن و عظمت روحی حضرت امام میگفتم، او با تکان دادن سر تصدیق میکرد و گاهی هم میگفت: «من میدانم که رهبر شما کمالاتش بیش از اینهاست.» جلسه ما حدود دو ساعت به درازا کشید. او پس از سه روز مجدداً مرا برد و در ادامه جلسه قبل، اصرار میکرد که در مورد حضرت امام(ره) صحبت کنم. من نیز در این مورد برخی از ویژگیهای حضرت امام(ره) را برای او بازگو کردم و او هم همه را تصدیق کرد.
بد نیست در این مورد خاطرهای شیرین هم از یک عزیز اسیری بیان کنم. از پیرمرد بزرگواری که فرزندش در ایران به شهادت رسید و خودش هم پس ازبازگشت به ایران، چشم از دنیا فرو بست. او "نبات علی" نام داشت و نفس تنگی شدیدی گرفته بود. به عراقیها میگفت: «بروید دعا کنید که تا امام خمینی در قید حیات هستند این جنگ خاتمه پیدا کند وگرنه، رزمندگان که از تجاوزگری شما عقده به دل گرفتهاند، در غیاب حضرت امام، خاک عراق را با توبره به ایران خواهند برد.» او با بردن نام امام، در قلب عراقیها دلهره ایجاد میکرد و آنها چون میدانستند که او تنگی نفس دارد، از کتک زدنش خودداری میکردند.
جنگ در آینه خاطرات-1|ژنرال ارشد رژیم بعث: خمینی ما را یک لحظه به حال خود رها نمیکندانتهای پیام/
منبع: تسنیم
کلیدواژه: امام خمینی ره شهدای دفاع مقدس سید علی اکبر ابوترابی فرد آزادگان دفاع مقدس امام خمینی ره شهدای دفاع مقدس سید علی اکبر ابوترابی فرد آزادگان دفاع مقدس حضرت امام امام ره
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۳۴۰۸۸۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چهارمحال و بختیاری در سوگ شهادت امام جعفر صادق (ع)
به گزارش خبرگزای صدا و سیمای چهارمحال و بختیاری، شیفتگان و ارادتمندان اهل بیت (ع) در نقاط مختلف استان همزمان با ۲۵ شوال سالروز شهادت امام جعفر صادق (ع) عزاداری کردند.
حضرت امام جعفر صادق (ع) در ۱۷ ربیع الاول سال ۸۳ هجرى قمری در مدینه منوره متولد شدند و کنیه آن حضرت (ع) «ابو عبدالله» و لقبشان «صادق» است.
دوره امامت آن حضرت (ع) پس از شهادت پدر بزرگوارشان، ۳۴ سال به طول انجامید.