Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایران آنلاین»
2024-05-05@05:47:23 GMT

کمک به خلق برای رسیدن به حق

تاریخ انتشار: ۱۶ خرداد ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۱۴۱۶۶۳

کمک به خلق برای رسیدن به حق

رهبران کاریزماتیک، علاوه بر ویژگی‌های شخصیتی، افرادی هستند که در طول زمان و هنگام مواجهه با خطر و چالش‌های بزرگ سیاسی و اجتماعی، عملکردی «درست» و «قابل پذیرش» از سوی همگان را از خود بروز می‌دهند و به «نقطه اتکای جامعه» بدل می‌شوند.

«زندگی سیاسی» حضرت امام خمینی(ره) بی‌شک جدا از «زندگی اجتماعی»، «زندگی علمی» و «زندگی معنوی- عرفانی» ایشان نیست.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!
از این رو برای پی بردن به منشور اندیشه سیاسی امام(ره) باید ویژگی شخصیتی ایشان را در ابعاد مختلف مورد بازخوانی قرار داد؛ویژگی ‎هایی که ایشان را در مقام یک «مصلح اجتماعی» و «رهبری کاریزماتیک» به جامعه معرفی کرد؛ «صبر و خویشتنداری»، «شجاعت و خطرپذیری»، «صداقت و صمیمیت»، «مردم ‎دوستی و مردم‎ باوری» و «مرجعیت و اَعلمیت» از جمله خصلت‎ های بارز حضرت امام(ره) است که در ساخت چهره کاریزماتیک و به‌عنوان رهبری پرجاذبه مؤثر بود. برای پی بردن به ابعاد دیگری از ویژگی‎ های رهبری کاریزماتیک حضرت امام خمینی(ره) با حجت ‎الاسلام والمسلمین سید هادی خامنه ‎ای، رئیس پژوهشکده تاریخ اسلام و دبیر کل مجمع نیروهای خط امام، به‌گفت ‎وگو نشستیم و ایشان پیرامون این موضوع به نکات قابل تأملی اشاره کردند که در ادامه می‎ خوانید.

*جناب خامنه‎ ای، از حضرت امام خمینی(ره) به‌عنوان «رهبری کاریزماتیک» نام برده می‌شود، چنانکه حتی مخالفان و منتقدان ایشان هم به این ویژگی شخصیتی‎ شان معترف هستند. حال می‎ خواهیم از شما بشنویم سه ویژگی برجسته‎ ای که در شخصیت، سبک زندگی و نوع رهبری حضرت امام خمینی(ره) وجود داشت که ایشان را به مثابه «رهبری کاریزماتیک» مشهور و محبوب کرد و اعتماد مردم را نسبت به ایشان جلب کرد، چه بود؟
به‌گمان من سه ویژگی مؤثر امام خمینی(ره) در شکل‌گیری کاریزمای ایشان را این گونه می‌توان برشمرد؛ نخست، ایمان کامل به راهی که انتخاب کرده بودند. دوم، صداقت، قاطعیت و شجاعت در پیمودن مسیر و سوم، متکی بودن به علم و منطق و استدلال همه‎ کس فهم و خردپذیر. داشتن این سه خصوصیت در کنار بسیاری ویژگی‌های دیگر، اعتماد مردم را نسبت به ایشان جلب کرد.
در طول سال‌های قبل و بعد از انقلاب و در مواجهه با انواع بحران‌ها، مردم بدرستی دریافتند که ایشان چقدر با «طمأنینه» و «آرامش» و «شجاعتی مثال زدنی» بر مشکلات فائق می‌آمدند و جامعه را از کوران حوادث خارج می‌کردند.
تاریخ نشان داده است که رهبران کاریزماتیک، علاوه بر ویژگی‌های شخصیتی، افرادی هستند که در طول زمان و هنگام مواجهه با خطر و چالش‌های بزرگ سیاسی و اجتماعی، عملکردی «درست» و «قابل پذیرش» از سوی همگان را از خود بروز می‌دهند و به «نقطه اتکای جامعه» بدل می‌شوند. کاریزمای حضرت امام خمینی(ره) بتدریج تا آنجا بالا رفت که در سال 57 تمام گروه‌های سیاسی و جریان‌های فکری مخالف و منتقد رژیم شاه، با وجود تفاوت‌ها و رقابت‌هایی که با هم داشتند، به‌صورت یکپارچه در برابر رهبری امام(ره) و هدایت‌ ایشان تسلیم بودند.
بعد از انقلاب هم همین کاریزما بود که ‌توانست بحران‌هایی مثل تجزیه‌طلبی گروه‌های وابسته به خارج و ترورهای منافقین و جنگ تحمیلی را مهار کند.
مردم‎ دوستی» و «مردم‎ باوری» در نگاه حضرت امام(ره) از یکسو و اجتناب ایشان از «مرید پروری» از سوی دیگر، چقدر نقش داشت در اینکه ایشان را به یک «رهبر پرجاذبه» نزد مردم بدل کند؟
اساس و بنیان اصلی ورود حضرت امام خمینی(ره) به عرصه انقلاب، مسئولیت‎ پذیری در قبال جامعه و عشق به مردم و دلسوزی برای آحاد انسان‌ها ‌بخصوص محرومان و طبقات مستضعف بود. این واقعیت با تأمل در سیره و بیانات ایشان، کاملاً مشهود و قابل درک است.
حضرت امام خمینی(ره) خود را برای مردم می‌خواست و هیچ انگیزه‌ای برای سوءاستفاده از مردم به نفع خود نداشت. به همین دلیل است که هیچ گرایشی به «مرید پروری» ندارد، اجازه نمی‌دهد کسی به‌دنبال ایشان راه بیفتد یا بیت و دفتر ایشان را به رخ دیگران بکشد.
در سال‌های دهه شصت که ما در مجلس و کمیسیون اقتصادی بودیم، از نزدیک می‌دیدیم که رویکرد عمومی مجموعه نظام، رعایت حال مردم است. نگاهی به مصوبات مجلس و عملکرد دولت در آن سال‌ها نشان می‌دهد که با وجود جنگ و تحریم و کاهش قیمت نفت، کوشش همه این بود که هیچ فشاری به مردم وارد نشود. این رویکرد متأثر از نگاهی بود که حضرت امام خمینی(ره) به مردم داشت و اجازه نمی‌داد فشاری بر مردم وارد شود.
نکته مهم دیگری که همین جا باید بر آن تأکید کنم، باور حضرت امام خمینی(ره) به نقش مردم در مشروعیت‎ بخشی به نظام است، یعنی امام(ره) علاوه بر مشروعیت دینی که برای فقیه جامع‌الشرایط در تشکیل و رهبری حکومت قائل هستند، نظر مردم را در کنار آن لازم می‌دانند و به مشروعیت دوگانه حکومت قائل هستند. همان چیزی که در کلام امام علی(ع) هنگام پذیرش خلافت مشاهده می‌شود.
«سلوک عرفانی» و «زندگی معنوی» حضرت امام خمینی(ره)، آیا در شکل‎گیری شخصیت کاریزماتیک ایشان نقش داشت؟
قطعاً نقش داشت؛ هم به‌دلیل حیات معنوی ایشان که مورد عنایت خدا بود و هم به‌دلیل ارتباط نزدیک با مردم که از همان روحیه معنوی می‌آمد.
بی‎ تردید یکی از ویژگی‌های ممتاز حضرت امام خمینی(ره) این است که از سال‌های جوانی به تزکیه نفس و پیمودن مراتب عرفان نظری و عملی پرداخت و با همین پیشینه، گام در راهی نهاد که از عهده هرکسی بر نمی‌آمد. راه دراز و دشواری که به توکل و اتکای بی‎ حد و حصر به قدرت و مشیت پروردگار عالم نیاز داشت و این خصوصیت، زاییده «عرفان عملی» ایشان است که به او قدرت و اعتماد به نفس و اطمینان و امید به آینده می‌بخشید.
نکته حائز اهمیت این است که از منظر حضرت امام خمینی(ره)، عرفان به معنی کناره‌گیری از جامعه نیست بلکه عارف باید راهنمای مردم باشد. در آثار مکتوب ایشان هست که آخرین مرحله سفر معنوی سالک «کمک به خلق برای رسیدن به حق» است. دقیقاً به همین دلیل است که همچون حضرت علی(ع) از هر مظلومی دفاع می‌کنند. خود ایشان در اشاره‌ای لطیف درباره بیداری و اهمیت آن در عرفان تأکید می‌کنند که ملت‌های مستضعف جهان، بیدار شده‌اند و ان‌شاءالله پیروز خواهند شد، یعنی میان «بیداری عرفانی» و «بیداری سیاسی و اجتماعی» قائل به یک نسبت طبیعی هستند و آنها را همسو می‌دانند.
حضرت امام خمینی(ره) به‌عنوان «استاد اخلاق» و کسی که «شأن اخلاق را در ساحت سیاست» رعایت می‎ کردند، شناخته می‎ شوند. این امر چقدر موجب شد که رهبری ایشان مورد اقبال عمومی قرار گیرد؟
حضرت امام خمینی(ره) پیش از آغاز نهضت، یکی از استادان سرشناس درس اخلاق بود و همه ایشان را به‌عنوان یکی از الگوهای برجسته اخلاق می‌شناختند. کسی ندید که حضرت امام خمینی(ره) برای پیشبرد امور نهضت یا تثبیت نظام به مردم دروغ بگوید. همیشه به مسئولان تأکید داشتند که با مردم صادق باشید و مشکلات را مستقیم با آنان درمیان بگذارید.
در سال‌های نهضت و پس از انقلاب، هیچکس سراغ ندارد که حضرت امام خمینی(ره) به کسی و حتی مخالفان خود توهین کرده باشد. یادم هست وقتی در اوایل دهه شصت به درخواست ایشان همراه یکی دو نفر از دوستان، از وضعیت زندان‌های سیاسی بازرسی می‌کردیم، از نزدیک شاهد بودیم که تا چه اندازه نسبت به وضع زندانی‌ها حساس بودند و از بعضی فشارها و کمبودهایی که برای زندانی‌ها ایجاد شده بود، برآشفته شدند و با مسئولان مربوطه برخورد کردند. این درحالی بود که همین افراد در زمره مخالفان سیاسی و گروه‌های برانداز و تروریستی بودند.
وقتی جمعیت استقبال‎کننده از ایشان در روز دوازدهم بهمن سال 57 و مراسم تشییع جنازه ایشان در سال 68 را مقایسه کنید، می‎ بینید جمعیت بیشتر شده، یعنی مسئولی بعد از 10 سال رهبری، نه تنها با کاهش محبوبیت مواجه نشد که محبوبیت او افزایش هم یافت و این چیزی نیست جز ثمره «صداقت» و «زیست اخلاقی» حضرت امام(ره).  

منبع: ایران آنلاین

کلیدواژه: حضرت امام خمینی ره رهبری کاریزماتیک امام ره سال ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۱۴۱۶۶۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

امام صادق(ع) در مناظرات آموزگار اخلاق و ادب بودند

خبرگزاری مهر- گروه دین و اندیشه- عصمت علی آبادی: امروز ۲۵ شوال سالروز شهادت صادق آل محمد (ص) رئیس مذهب شیعه جعفری است. امام جعفر صادق علیه‌السلام در سن ۳۱ سالگی به امامت رسید و مدت امامت آن حضرت ۳۴ سال و طول عمر ایشان ۶۵ سال بوده است. امامت امام صادق (ع) همزمان با سال‌های پایانی حکومت امویان و سال‌های آغازین حکومت عباسیان بود. از آنجا که حکومت بنی امیه در این سال‌ها رو به ضعف و سقوط می‌رفت و بنی عباس نیز استقرار پیدا ننموده بودند و در ابتدای حکومت خود منش سرکوب را نداشتند، به امام صادق علیه‌السلام فرصتی دست داد که نهضت علمی و فرهنگی بزرگی را شروع نماید و پایه‌های علمی مکتب شیعه را محکم کند.

حجت الاسلام والمسلمین سید محمدباقر علم الهدی استاد حوزه و دانشگاه در گفت‌وگو با خبرنگار مهر، اظهار داشت: در اصول و تعالیم دینی ما نقش رهبر، امام و مقتدا به عنوان نقش تأثیرگذار و تعیین کننده می‌تواند در فرایند سعادت انسان‌ها تأثیر بسزایی داشته باشد. وجود مقدس امام صادق (ع) به عنوان رئیس مذهب شیعه در حقیقت چهره و شخصیتی است که در ابعاد مختلف علمی و رشته‌های گوناگون دانش به خصوص در فقه، اصول و کلام سرآمد همه دانشمندان و فقهای زمان خود و همیشه تاریخ بوده است، امام صادق (ع) با منظومه فکری که در بین امت اسلام ایجاد کردند در حقیقت روش فهم آیات قرآن و دریافت حقیقت سخنان پیامبر (ص) و همچنین روش اجتهاد و شیوه استنباط در احکام دین را به تاریخ امت اسلام معرفی کردند و آموزش دادند. وجود مقدس امام صادق (ع) در مدیریت جامعه همواره به مقامات و مناصبی توجه داشتند که در ایجاد آرامش و امنیت فکری در جامعه نقش بسیار تأثیرگذاری داشته است. به عنوان مثال جایگاه معلمی از نظر امام صادق (ع) بسیار ویژه است. وقتی که امام صادق (ع) یکی از فرزندان خود را به دست معلم و آموزگاری سپردند که در خصوص مسائل دینی تعلیم داشته باشد، یکی از اساتید نزد امام صادق (ع) آمدند و فرمودند که فرزند شما توانسته است سوره توحید را از حفظ بخواند، امام صادق (ع) فرمودند اگر دهان این معلم را پر از طلا و جواهر کنیم کم است؛ زیرا توانسته است در رشد و تربیت یک انسان تأثیر بسزایی داشته باشد.

وی در خصوص نقش حاکم و قاضی اظهار داشت: امام صادق (ع) برای جامعه اسلامی با برنامه‌ریزی و برای آینده سلامت فکری و روحی مردم حکام خاصی را تعیین می‌کردند، تعیین قاضی و حاکم از جانب حضرت با وجود اینکه حضرت در شرایط تقیه و در محاصره مأموران بنی‌عباس بودند این کار عبث و بیهوده‌ای نبوده است اگرچه شاید آن قاضی به خاطر مأموران بنی‌عباس نمی‌توانست در مسند قضاوت ایفای نقش کند اما امام صادق (ع) آینده جامع اسلامی را می‌دیدند و بر همین اساس خود را موظف می‌دیدند که برای مردم قاضی یا حاکمی را تعیین کنند که در بزنگاه‌ها شیوه تشکیل حکومت اسلامی را نشان دهد. این نکته بسیار مهمی است که آن حضرت با انتخابگری خود شرایط قاضی و حاکم را به مردم معرفی می‌کردند تا مردم بدانند چه کسی می‌تواند به عنوان حاکم یا قاضی در جامعه ایفای نقش کند.

این استاد حوزه و دانشگاه درباره جایگاه علمی حضرت گفت: آوازه علم و دانش امام صادق (ع) در بین مردم چنان گسترده شده بود که از همه طوایف برای استفاده از علم ایشان به حضرت مراجعه می‌کردند حتی از رهبران سایر مذاهب اسلامی افرادی همچون ابوحنیفه، مالک ابن انس، احمد ابن حنبل شاگرد امام صادق بودند و ایشان را معتبرترین و موثق‌ترین انسان‌ها می‌خوانند. مالک ابن انس می‌گوید من در علم، عبادت و پارسایی بهتر از امام صادق (ع) را هرگز ندیدم و هرگز گوش من به کسی که با فضیلت‌تر از جعفر بن محمد باشد سخنی نشنیده است یا ابوحنیفه در یکی از سخنان خود می‌گوید که امام صادق آگاه‌ترین مردم نسبت به مسائل فقه، معضلات و مشکلات و علوم مختلف هر زمان است. سپس می‌گوید اگر دو سال شاگردی من در محضر امام صادق (ع) نبود هر آینه من هلاک شده بودم. آوازه علم امام صادق (ع) چنان وسیع و گسترده بود که دشمنان امام صادق او را وارث پیامبر می‌خواندند و مجبور می‌شدند در برابر مردم احترام ویژه‌ای به ایشان داشته باشند؛ لذا در میان شیعیان مذهب شیعه با فقه امام صادق شناخته می‌شود. ما را جعفری می‌گویند به این علت که عمده روایات فقهی که به دست ما رسیده است از وجود امام صادق (ع) بوده است؛ دلیل هم این بوده که در گذر حکومت از بنی امیه به بنی عباس و واسپاری آن فرصت بسیار ارزشمندی ایجاد شد که امام صادق با باز کردن درب منزل خود بیش از ۴ هزار شاگرد را در رشته‌های مختلف پرورش دادند و توانستند شاگردان مبرزی را در علوم مختلف تربیت کنند.

علم الهدی در زمینه صفات اخلاقی امام صادق (ع) عنوان کرد: در صفات اخلاقی سرآمد همه انسان‌های زمان خود و پس از آن بودند، علم، تقوا، اخلاص، دوراندیشی عقل، خدمت به مردم، ایثارگری، دراز کردن دست برای گرفتن دست‌های افتاده و رفع نیازهای مردم از ویژگی‌ها و خصایص اخلاقی آن حضرت بوده است و آن حضرت را نسبت به سایر افراد ممتاز می‌کرده است لذا کلاس درس امام صادق (ع) صرفاً کلاس درس نبوده است در کنار درس آموزش اخلاق و معرفت در سرلوحه سخنان و فرمایشات امام صادق (ع) وجود داشته است. امام صادق (ع) مناظرات بسیار زیادی را با رؤسای سایر مذاهب انجام دادند اما در کنار این مناظرات آموزگار اخلاق و ادب برای تمام حضار اعم از موافقان و مخالفان خود بودند. هر کس که امام صادق را می‌دید مجذوب اخلاق ایشان می‌شد. هر کس منطق ایشان را در فقه، اصول، رجال، کلام، تفسیر، پزشکی، شیمی، فیزیک وسلیر علوم مشاهده می‌کرد مجذوب ژرفای معلومات آن حضرت می‌شد؛ لذا حضرت شاگردانی را در همه علوم داشتند در کنار مباحثی که مطرح می‌شود که آن حضرت در فقه اصول طب نجوم زیست شناسی رجال کلام و سایر علوم شاگردان مبرزی را تربیت کردند.

وی افزود: زمان حیات امام صادق (ع) عصر ظهور فرقه و مذاهب الحادی بوده است، شبهات زیادی بر علیه اسلام و قرآن توسط فرقه‌ها و مذاهب الحادی تولید و در میان مردم رواج پیدا می‌کرد، امام صادق (ع) مبارزه با انحرافات و شبه افکنی‌ها را در سرلوحه کار فرهنگی خود قرار دادند، ملحدان و خدا گریزان در دوره امام صادق (ع) فعالیت وسیع و گسترده‌ای را داشتند نمونه آنها مثل ابن ابی العوجا، ابوشاکر دیصانی، ابن مقفع، ابن طالوت، افراد تأثیرگذاری در جامعه آن زمان بودند که امام صادق (ع) همچون سدی استوار مقابل شبهات این افراد ضدمذهب می‌ایستادند و اجازه نمی‌دادند افکار مسموم آنها در میان جامعه پخش شود؛ لذا در عصر امام صادق فرقه‌هایی مثل زیدیه و کیسانیه مجال بروز و ظهور پیدا کردند اما امام صادق (ع) با مناظراتی که با رؤسای زیدیه و کیسانیه کردند توانستند عده زیادی از آنها را به راه راست برگردانند. با غالیان و افرادی که اندیشه‌های غلو و افراطی داشتند حتی در میان افراطیان منتسب به مذهب شیعه؛ امام صادق (ع) با منطق و برهان با آنها مناظره و آنها را مجذوب منطق و استدلال‌های خود می‌کردند. در کنار اینگونه کارهای کلامی که آن حضرت انجام می‌دادند بخش عمده‌ای از فرصت‌های علمی امام صادق (ع) صرف حل مسائل فقهی می‌شد، همه فقهای چهارگانه مذاهب اسلامی شافعی‌ها، حنفی ها، مالکی‌ها، همه خود را مدیون امام صادق (ع) می‌دانستند. ابوحنیفه می‌گوید اگر جعفر بن محمد (ص) نبود مردم به مناسک حج آگاه نمی‌شدند، گویا چه او امام صادق (ع) را مجری و اجرا کننده احکام حج معرفی می‌کردند.

این استاد حوزه و دانشگاه بیان داشت: امام صادق (ع) روش اجتهاد و شیوه استنباط در احکام دین را به یاران خود آموزش می‌دادند، یکی از شاگردان او به نام عبدالاعلی بن یزید کلبی به محضر امام صادق (ع) وارد شد و از ایشان درباره مسح بر محل زخم در وضو یا همان وضوی جبیره را سوال کرد امام صادق علیه السلام وضو گرفتن را به او آموزش دادند، درباره حج و مسائل متفاوتی که در ابواب مختلف قضا، جهاد، شهادت، تجارت، مسائل طهارت و نجاست همه در حقیقت بخشی از فعالیت‌های علمی و فقهی آن حضرت است که امروز امت اسلام از بیانات آن حضرت بهره‌برداری و استفاده می‌کنند. امام صادق (ع) در کنار فقه و اصول روش اجتهاد را به شاگردان خود آموزش دادند، به عنوان مثال در آموزش استصحاب روایاتی که به ما رسیده است عمده از امام صادق (ع) بوده است، در باب برائت مباحث بسیار عمیق و وسیعی داریم که امروز فقهای ما با استناد به فرمایشات امام صادق قواعد و اصول عملیه را برای استنباط احکام شرعی از آن استفاده می‌کنند، فرمایشات امام صادق (ع) در حقیقت یک پیام بسیار ارزشمندی را برای فقها و مجتهدان به ارمغان داشت که باب علم را برای امت اسلام باز می‌کرد لذا فقه شیعه و جعفری پویا است و باب علم را منسد نمی‌داند همانگونه که اهل سنت باب فقه و علم و مسائل مستحدثه را منسد می‌بینند و می‌گویند چون ما نمی‌توانیم استنباط کنیم پناه به قیاس و… می‌برند اما فرمایشات امام صادق (ع) در اصول به عنوان ابزار استنباط در اختیار فقهای ما قرار داده است باب علم را به روی انسان‌ها باز می‌کند و اجازه می‌دهد که یک فقیه استنباط کند و تنقیح مناط داشته باشد و در مسائل مستحدثه به عنوان حکم ظاهری فتوایی را به مکلفان ارائه نماید.

وی گفت: وقتی در فقه جعفری استنباط باب احکام را مفتوح دیدیم آن زمان هر فقیهی می‌تواند در ارتباط با مسائل مستحدثه نوآوری داشته و احکام جدیدی را پدید بیاورد وقتی باب استنباط مفتوح باشد محدودیتی برای استنباطات یک فقیه ایجاد نمی‌شود. به تعبیر دیگر هر فقیهی برای خود رسالتی می‌بیند که در حقیقت اگر در علم و دانش او ابهامی وجود داشته باشد آنها را برطرف کند، امام صادق (ع) حتی در زمان خود به شاگردان خود توصیه می‌کردند که وقتی دسترسی به امام معصوم ندارید خود احکام را استنباط کنید و بر مبنای نظر خود عمل و استنباط‌های خود را به دیگران هم منتقل کنید. ایشان به دیگران هم اجازه داده بودند که اگر آنها هم به امام معصوم دسترسی ندارند به فقیهانی که به این توانمندی استنباط رسیده بودند مراجعه کنند و از آنها فتوا بگیرند و عمل کنند و در یک مسیر بسته باقی نمانند. اجازه‌ای که امام صادق (ع) به فقهای زمان خود دادند در حقیقت فقه شیعه را از بن‌بست خارج کرد و فقه شیعه را در زمان و مکان شناور قرار داد، شخصی نزد امام صادق (ع) آمد و گفت من داشتم می‌رفتم زمین می‌خوردم ناخن من از دست من جدا شد اکنون دست خود را بستم حالا می‌خواهم وضو بگیرم چگونه بگیرم امام صادق فرمودند حکم آن را از قرآن و استنباط استفاده کردند آنجا که قرآن می‌فرماید ما در دین برای شما هیچ حرج و بن‌بستی قرار ندادیم، بر همان دارویی که بر روی دست خود گذاشتید بر همان مسح کن و وضوی تو درست است. اینجا امام صادق یه قاعده اصلی فقهی را به این آقای سائل آموزش می‌دهند. حضرت با این قاعده راه استنباط احکام و روانسازی احکام را به این شاگرد خود آموزش می‌دهند. قاعده فقه شیعه در قرآن وجود دارد که پرکاربرد می‌شود و فقیه می‌تواند در همه جا از آن استفاده کند، لذا باب علم در فقه شیعه بسته نیست فقیه می‌تواند با استنباط و استفاده از آیات و روایات احکام مستثنا را به بهترین شکل استنباط کرده و فتوا بدهد.

کد خبر 6086168

دیگر خبرها

  • آیت‌الله رمضانی: اسلام گنج وجودی انسان را معرفی می‌کند / ویژگی‌های مسلمان واقعی براساس روایات اهل‌بیت(ع)
  • هم‌اینک دنیا فلسطین را به عنوان یک کشور مستقل دارای حقوق‌ بین‌الملل به رسمیت می‌شناسد
  • علم الهدی: امامت سیاسی دشمن دارد/ امام فقط شاگردپرور و عالم نیست؛ اصل امامت به تشکیل نظام رهبری و تشکیلات حکومت اجتماعی است
  • برپایی دسته عزای شهادت امام صادق (ع) با حضور آیت‌الله‌ وحید خراسانی در قم
  • دسته عزای شهادت امام صادق (ع) با حضور آیت‌الله خراسانی در قم برپا شد
  • امام صادق(ع) در مناظرات آموزگار اخلاق و ادب بودند
  • دفاع دانشجویان غیر مسلمان از مردم مظلوم فلسطین بازتاب نامه‌‌های مقام معظم رهبری است
  • دفاع دانشجویان غیر مسلمان از مردم مظلوم فلسطین و غزه بازتاب نامه‌های مقام معظم رهبری است
  • تاکید امام جمعه خمینی شهر بر حمایت مردم از طرح نور
  • نامه رئیس دانشگاه بین‌المللی امام‌خمینی (ره) به دانشجویان دانشگاه‌های آمریکا